English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2016 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
britches U شلوار کوتاه
breeks U شلوار کوتاه
shortest U شلوار کوتاه تنکه
shorter U شلوار کوتاه تنکه
pedal pushers U شلوار کوتاه زنانه
short U شلوار کوتاه تنکه
panties U شلوار زیر کوتاه
bermuda shorts U شلوار کوتاه تا زیر زانو
galligaskins U ساق پوش شلوار کوتاه
shell jacket U بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
nether garment U شلوار
trousers U شلوار
britches U شلوار
pants U شلوار
pantaloon U شلوار
inexpressibles U شلوار
indispensables U شلوار
leg U پاچه شلوار
swimming trunks U شلوار شنا
slopped U شلوار گشاد
slopping U شلوار گشاد
suspenders U بند شلوار
pants pocket [American E] U جیب شلوار
trouser pocket U جیب شلوار
plus fours U شلوار گلف
pajamas U شلوار گشاد
suspender U بند شلوار
trousers pocket [American E] U جیب شلوار
slop U شلوار گشاد
sweat pants U شلوار ورزش
trouser strap U رکاب شلوار
A pair of old pants ( trousers ) . U یک شلوار کهنه
boot blouse U گتر شلوار
brace U بند شلوار
braced U بند شلوار
inseam U درز شلوار
suit U جامه [کت و شلوار]
breeches U شلوار تنبان
gallus U بند شلوار
legs U پاچه شلوار
harem skirt U شلوار گشادزنانه
hayei U شلوار تکواندو
jodhpur U شلوار چسبان سواری
oxford bags U شلوار خیلی گشاد
lederhosen U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
chaps U شلوار بی خشتک گاوداران
gaskin U شلوار زیر جامه
union suit U پیراهن و شلوار یکپارچه
leather trousers {pl} U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
leather pants {pl} [American] U شلوار چرمی [پوشاک و مد]
oxbags U شلوار خیلی گشاد
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
blue jeans U شلوار کار ابی رنگ
to tuck one's shirt in U پیراهن را توی شلوار کردن
creases U خط اطوی شلوار چین دار کردن
creased U خط اطوی شلوار چین دار کردن
crease U خط اطوی شلوار چین دار کردن
jean U شلوار فاستونی نخی مخصوص کار
trunk hose U شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
creasing U خط اطوی شلوار چین دار کردن
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
pantaloon U پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
shirt-tails U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tail U بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
adjustable strap بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
codpieces U روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
codpiece U روکش یا کیسهای که دکمههای جلو شلوار و برجستگی آلت مردانه رامیپوشاند
crossfiring U اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
trews U شلوار چسبان یا نیم شلواری جوراب دار چسبان
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
synoptic U کوتاه
stockiest U کوتاه
scut U دم کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
down U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
low U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
puny U قد کوتاه
stockier U کوتاه
dwarfish U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmies U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
dumpy U کوتاه
short U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
miniature U کوتاه
miniatures U کوتاه
pigmy U کوتاه
of short duration U کوتاه
shorter U کوتاه
succinct U کوتاه
shortest U کوتاه
stunt U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
curtal U کوتاه
stunting U کوتاه
stunts U کوتاه
bas relif U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
little U کوتاه
concise U کوتاه
stocky U کوتاه
tunicle U لباس کوتاه
curtailing U کوتاه کردن
curtails U کوتاه کردن
stumping U خپله کوتاه قد
truncated U کوتاه کردن
stumps U خپله کوتاه قد
stags U کوتاه کردن
stag U کوتاه کردن
stump U خپله کوتاه قد
truncation U کوتاه سازی
spuds U چاقوی کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
scurrying U مسابقه کوتاه
curtail U کوتاه کردن
idyl U چکامه کوتاه
whiffet U سوت یا پف کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
curtailed U کوتاه کردن
idyl U قصیده کوتاه
spud U چاقوی کوتاه
knurly U کوتاه قد کوتوله
short-term U کوتاه مدت
spaces U زمان کوتاه
space U زمان کوتاه
stumpy U کوتاه وپهن
canters U چهارنعل کوتاه
cantering U چهارنعل کوتاه
cantered U چهارنعل کوتاه
canter U چهارنعل کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
truncating U کوتاه کردن
jog trot U یورتمه کوتاه
intrim U کوتاه مدت
stumped U خپله کوتاه قد
wool of short staple U پشم نخ کوتاه
truncates U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
scurries U مسابقه کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
clipping U کوتاه کردن
vamp U جوراب کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
formulating U کوتاه کردن
narrow minded U کوتاه نظر
hidebound U کوتاه فکر
short time U کوتاه مدت
short test bar U میله کوتاه
short term U دوره کوتاه
short term U کوتاه مدت
scutter U دو باگامهای کوتاه
short splice U پیوند کوتاه
shortening in U کوتاه کردن
shortwave U موج کوتاه
playlet U نمایش کوتاه
anecdotes U قصهء کوتاه
anecdote U قصهء کوتاه
novelet U داستان کوتاه
spontoon U نیزه کوتاه
novella U رمان کوتاه
curtailment U کوتاه سازی
one track U کوتاه فکر
piaffer U یورتمه کوتاه
reefs U کوتاه کردن
reef U کوتاه کردن
short shunt U شنت کوتاه
short service line U خط سرویس کوتاه
short brittle U شکننده- کوتاه
shorter U کوتاه کردن
short U کوتاه مدت
short blast U سوت کوتاه
short U کوتاه کردن
short blast U بوق کوتاه
razee U کوتاه کردن
dogmatist U کوتاه فکر
shear U کوتاه کردن
laconically U کوتاه موجز
short burst U رگبار کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
shorter U کوتاه مدت
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com